گناه

جان پس از عمری دویدن لحظه ای آسوده بود

عقل سرپیچیده بود از آنچه دل فرموده بود


عقل با دل رو به رو شد ، صبح دلتنگی بخیر

عقل برمی گشت راهی را که دل پیموده بود  ادامه مطلب ...

ﺷﻮﺭ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺍﺕ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩﻩ ﺩﻣﺎﺭ ﺍﺯ ﻫﺮﭼﻪ ﺳﻨﮓ...

ﺁﻣﺪﯼ ﺩﺭ ﺧواب ﻣﻦ ﺩﯾﺸﺐ ﭼﻪ ﮐﺎﺭﯼ ﺩﺍﺷﺘﯽ؟
ﺍﯼ ﻋﺠﺐ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻃﺮﻓ ﻬﺎ ﻫﻢ، ﮔﺬﺍﺭﯼ ﺩﺍﺷﺘﯽ !
ﺭﺍﻩ ﺭﺍ ﮔﻢ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﯼ ﻧﯿﻤﻪ ﺷﺐ ﺷﺎﯾﺪ ﻋﺰﯾﺰ !
ﯾﺎ ﮐﻪ ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﺩﻝ ﺗﻨﮕﻢ ﻗﺮﺍﺭﯼ ﺩﺍﺷﺘﯽ
ﺷﺎﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺷﺘﺮﺍﺷﺖ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻨﮓ ﻣﺮﻣﺮﯼ
ﺑﺎ ﺷﻼﻝ ﮔﯿﺴﻮﺍﻧﺖ ﺁﺑﺸﺎﺭﯼ ﺩﺍﺷﺘﯽ 
ادامه مطلب ...

من به یک احساس خالی دلخوشم

من به یک احساس خالی دلخوشم

من به گل های خیالی دلخوشم

در کنار سفره اسطوره ها

من به یک ظرف سفالی دلخوشم

مثل اندوه کویر و بغض خاک

با خیال آبسالی دلخوشم  ادامه مطلب ...

بسیار زیبا و بیدار کننده!!!

متنی داستان وار و کوتاه از یکی از همراهان شکنج که برای ما ارسال کرده بودند.


تقدیم به آقامُحسن وگروه گُلِــــــش

شرمنده، زنی بود با لباسهای کهنه و مندرس، و نگاهی گنگ، وارد خواروبار فروشی محله شد و با فروتنی از صاحب مغازه خواست کمی خواروبار به او بدهد.

به نرمی گفت شوهرش بیمار است و نمی تواند کار کند و بچه هایش بی غذا مانده اند.

پرادعا!، صاحب مغازه، با بی اعتنایی محلش نگذاشت و با حالت بدی خواست او را بیرون کند.

شرمنده! در حالی که اصرار می کرد گفت: "آقا، شمارا به خدا، به محض این که بتوانم پول تان را می آورم."

پرادعا گفت نسیه نمی دهد. دستانی که کمک می کنند (دیگری که کنار پیشخوان ایستاده بود و گفت و گوی آن دو را می شنید ) به پرادعا گفت: "ببین شرمنده! چه می خواهد ، خرید ش با من."

پرادعا!با اکراه گفت: "لازم نیست، خودم می دهم. لیست خریدت کو؟"

شرمنده! گفت:" اینجاست."

پرادعا! گفت" لیست ات را بگذار روی ترازو. به اندازه وزنش ، هر چه خواستی ببر."

شرمنده! با خجالت یک لحظه مکث کرد، از کیفش تکه کاغذی درآورد و چیزی رویش نوشت و آن را روی کفه ترازو گذاشت.

همه با تعجب دیدند کفه ترازو پایین رفت.   ادامه مطلب ...

همسران

امروز یک آهنگ کردی بسیار زیبا به نام "همسران" با دو اجرای شهرام ناظری و جلال الدین محمدیان را برای شما همراهان گرامی آماده کرده ایم.

شما میتوانید این اثر زیبا را با هر دو اجرا، در شکنج گوش کنید یا به صورت مستقیم در ادامه مطلب دانلود نمایید.


"همسران" با اجرای شهرام ناظری


"همسران" با اجرای جلال الدین  محمدیان


لینک دانلود در ادامه مطلب 

ادامه مطلب ...

خون من ضامن دیدار تو شاید بشود ...

بیستون هیچ، دماوند اگر سد بشود

چشم تو قسمت من بوده و باید بشود

زده‌ام زیر غزل، حال و هوایم ابریست

هیچ‌کس مانع این بغض نباید بشود

بی گلایل به در خانه‌تان آمده‌ام

نکند در نظر اهل محل بد بشود ؟ 

ادامه مطلب ...

دل تنگ

سر خود را مزن اینگونه به سنگ،

دلِ دیوانه‌ی تنها، دل تنگ!!

منشین در پس این بهت گران

مَدَران جامه‌ی جان را، مَدَران!!

مکن ای خسته در این بغض درنگ..

دلِ دیوانه‌ی تنها، دل تنگ!

ادامه مطلب ...

"رفیق قدیمی"

به رفتن تو سفر نه ، فرار میگویند

به این طریقه ی بازی قمار میگویند

به یک نفر که شبیه تو دلربا باشد

هنوز مثل گذشته " نگار " میگویند


ادامه مطلب ...

عمری به هر کوی و گذر گشتم که پیدایت کنم

عمری به هر کوی و گذر گشتم که پیدایت کنم
اکنون که پیدا کرده ام بنشین تماشایت کنم
الماس اشک شوق را تاجی به گیسویت نهم
گل های باغ شعر را زیب سرا پایت کنم
بنشین که من با هر نظر با چشم دل با چشم سر
هر لحظه خود را مست تر از روی زیبایت کنم 
ادامه مطلب ...

عشق هرجا برسد بذر جنون می کارد

فکر یک خنده ی بی دلهره در سر دارد
این غزل های پر از گریه اگر بگذارد!
خسته ام خسته از این حادثه هایی که هنوز...
دارد از هرطرفی بر سرمان می بارد!
ترسم این است که این غصه خدایم بشود
کاش دست از سر ایمان ِ دلم بردارد 
ادامه مطلب ...

چشم‌های آبی تو را سیاه می‌کشم...

رو بروی من نشسته‌ای و آه می‌کشم
روی لحظه‌های عاشقم نگاه می‌کشم
لرزشی گرفته ذوقم از تموّج نگاه
هی مرتّب اشتباه اشتباه می‌کشم
خنده‌ام گرفته از خودم که چند مرتبه
چشم‌های آبی تو را سیاه می‌کشم 
ادامه مطلب ...

دختر ِ خورشید

در نهفت ِ پرده ی شب 

دختر ِ خورشید 

نرم می بافد 

دامن ِ رقاصه ی صبح ِ طلایی را 

وز نهانگاه ِ سیاه ِ خویش

می سراید مرغ ِ مرگ اندیش : 

- " چهره پرداز ِ سحر مرده ست !

چشمه ی خورشید افسرده ست ! "   ادامه مطلب ...

سحرم دولت بیدار به بالین آمد...

سحرم دولت بیدار به بالین آمد

گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد

قدحی درکش و سرخوش به تماشا بخرام

تا ببینی که نگارت به چه آیین آمد

مژدگانی بده ای خلوتی نافه گشای

که ز صحرای ختن آهوی مشکین آمد 

ادامه مطلب ...

گلهای تازه برنامه شماره 106

این برنامه با همکاری هنرمندان سیاوش، فرهنگ شریف، پرویز یاحقی، منصور صارمی و جهانگیر ملک در ماهور اجرا شده است. غزل از حافظ. گوینده فخری نیکزاد. صدابردار حسن عسگری. شما می توانید این برنامه را در شکنج گوش کنید و یا با لینک مستقیم در ادامه مطلب دانلود نمایید. 


یکبار بر روی دکمه پخش کلیک کرده و تا بارگذاری آهنگ اندکی شکیبا باشید. 

 
ادامه مطلب ...

دامان تو روزی که رها کردم و رفتم

دامان تو ، روزی که رها کردم و رفتم
هنگامه ای از گریه به پا کردم و رفتم
از دست تو رفتم ولی از چشم گهربار
دردانه به پای تو رها کردم و رفتم
بشکاف سر کوی خود و پاره ی دل بین
گر نیستی آگه که چه ها کردم و رفتم 
ادامه مطلب ...

جادوی سکوت

من سکوت خویش را گم کرده ام !

لاجرم در این هیاهو گم شدم
 
من که خود افسانه می پرداختم

عاقبت افسانه مردم شدم !

ای سکوت ای مادر فریادها

ساز جانم ازتو پر آوازه بود

تا در آغوش تو راهی داشتم

چون شراب کهنه شعرم تازه بود.

 

ادامه مطلب ...

در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم...

در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم 

بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم

به وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم

به گفتگوی تو خیزم، به جستجوی تو باشم

به مجمعی که درآیند شاهدان دو عالم

نظر به سوی تو دارم، غلام روی تو باشم 

ادامه مطلب ...

گلهای تازه برنامه شماره 97

این برنامه با همکاری هنرمندان سیاوش، حبیب اله بدیعی، منصور صارمی و جهانگیر ملک در دستگاه سه گاه اجرا شده است. غزل از سعدی. گوینده فخری نیکزاد. صدابردار محمد جهانفر. شما می توانید این برنامه را در شکنج گوش کنید و یا با لینک مستقیم در ادامه مطلب دانلود نمایید. 


یکبار بر روی دکمه پخش کلیک کرده و تا بارگذاری آهنگ اندکی شکیبا باشید. 

 
ادامه مطلب ...

سرو و بید

سروی و بیدی این ترانه را با صدای بانو مرضیه در اینجا بشنوید

 بر لب جویی

 گرم سخن بودند


بی خبر از خود 

هر چه تو گویی

چون دل من بودند


سرو دل آرا

 مست و طرب زا

بر سر ناز آمد


بید کهن را 

دید و بگفتا

کز تو چه باز آمد 

ادامه مطلب ...

تو را من، زهر شیرین خوانم ای عشق!

تو را من، زهر شیرین خوانم ای عشق!

که نامی خوشتر از اینت ندانم

وگر- هر لحظه- رنگی تازه گیری

به غیر از زهر شیرنت نخوانم

تو زهری، زهر گرم سینه سوزی

تو شیرینی، که شور هستی از توست

شراب جان خورشیدی که جان را

نشاط ازتو، غم از تو ، مستی از توست

 

ادامه مطلب ...

ترانه سرو و بید

تصنیف زیبای "سرو و بید" با شعر معینی کرمانشاهی و آهنگ پرویز یاحقی و صدای بانو مرضیه (در مذمّت خودپسندی)

این تصنیف زیبا را می توانید در شکنج گوش کنید و یا با لینک مستقیم در ادامه مطلب دانلود نمایید.




ادامه مطلب ...

گاهی غزلم! گم شدن رخش بهانست

ای دلبریت دلــهره ی حضرت آدم

پلکی بزن و دلهره ام باش دمادم

پلکـــی بزن از پلک تو الهـــــام بگیرم

تا کاسه ی تنبور و سه تاری بتراشم

هر مــــاه ته چا نشد حضرت یوسف

هر باکره ای هم نشود حضرت مریم  ادامه مطلب ...

چیزی بگو بگذار تا همصحبتت باشم

چیزی بگو بگذار تا همصحبتت باشم

لختی حریف لحظه های غربتت باشم

ای سهمت از بار امانت هر چه سنگین تر

بگذار تا من هم شریک قسمتت باشم

تاب آوری تا آسمان روی دوشت را

من هم ستونی در کنار قامتت باشم  ادامه مطلب ...

دلیل نیامدنت!!!

1-  
دلیل نیامدنت از این دو حالت خارج نیست؛
               یا نمی خواهی ام،
                  یا...
                یا ابوالفضل!
                     یعنی نمی خواهی ام؟!

2- 
مسیر طول و درازی ‌ست اندیشیدن به تو.
سالها طول می­کشد خاطراتت را قدم بزنم
و دوباره لبخند‌هایت را با دل سیر بدوم.
آه، ‌ای زیبا!
کاش می‌‌شد نبودنت را میانبر زد! 
ادامه مطلب ...

گلهای تازه برنامه شماره 87

این برنامه با همکاری هنرمندان سیاوش، لطف اله مجد، حبیب اله بدیعی، منصور صارمی و امیر ناصر افتتاح در بیات اصفهان اجرا شده است. غزلها از حافظ. گوینده، فخری نیکزاد. شما می توانید این برنامه را در شکنج گوش دهید و یا با لینک مستقیم در ادامه مطلب دانلود نمایید.


یکبار بر روی دکمه پخش کلیک کرده و تا بارگذاری اندکی شکیبا باشید.

 
ادامه مطلب ...