موج


شناور سوی ساحل های ناپیدا
دو موج رهگذر بودیم
دو موج همسفر بودیم
گریز ما
نیاز ما
نشیب ما
فراز ما
شتاب شاد ما با هم
 

ادامه مطلب ...

باور

باور نمی کند دل من مرگ خویش را

نه نه من این یقین را باور نمی کنم

تا همدم من است نفسهای زندگی

من با خیال مرگ دمی سر نمی کنم

آخر چگونه گل خس و خاشک می شود ؟

آخر چگونه این همه رویای نو نهال

نگشوده گل هنوز

ننشسته در بهار

می پژمرد به جان من و خک می شود ؟  ادامه مطلب ...

سیاوش کسرایی

زندگی زیباست 

زندگی آتش گهی دیرنده پابرجاست 

گر بیفروزیش رقص شعله اش از هرکران پیداست 

ورنه خاموش است و خاموشی 

گناه ماست.....