دزدی

این شعر طنز زیبا از محمد رضا ترکی ، تقدیم به شما همراهان گرامی شکنج-مجله شعر و موسیقی ایرانی


ابیات سرودهّ مرا پس بدهید

مضمون ربودهّ مرا پس بدهید
هر واژهّ آن پاره ای از جسم من است
لطفا دل و رودهّ مرا پس بدهید!
***  
دستی به تطاولی گشودیم که چه؟!
مضمونی از این وآن ربودیم که چه؟!
یک عمر بدون اینکه شاعر باشیم
بیش از همه شاعران سرودیم که چه؟!
***
بی سرقت از این و آن سرودن سخته!
هر واژهّ ما ز شاعری بدبخته!
ای کاش پلیس 110 می آمد
می کرد دکان شعر ما را تخته!
***
استاد سخن نگشت تا دزد نشد
تا دزد نزد به دزد ، شادزد نشد
با قافلهّ شعر رفاقت ننمود
آن کس که نهان شریک با دزد نشد!
***
از پیشهّ شعر چون نمی یابی مزد
پس آنچه میسر است بردار و بدزد
و آن گاه که دیگران خبردار شدند
فریاد بزن: بگیر...ای دزد ای دزد!!
***
تنها نه نگین ز دست جم می دزدند
هر چه برسد ، ز بیش و کم می دزدند
یک مشت خیال خام و یک مشت دروغ

چیزی ست که شاعران ز هم می دزدند!


محمد رضا ترکی


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد