شعرم از ناله ی عشاق غم انگیزتر است ...



فتنه ی چشم تو چندان ره بیداد گرفت
که شکیب دل من دامن فریاد گرفت

آن که آیینه ی صبح و قدح لاله شکست
خاک شب در دهن سوسن آزاد گرفت

 آه از شوخی چشم تو ، که خونریز فلک
دید این شیوه ی مردم کشی و یاد گرفت
  
منم و شمع دل سوخته ، یارب مددی
که دگرباره شب آشفته شد و باد گرفت


شعرم از ناله ی عشاق غم انگیزتر است
داد از آن زخمه که دیگر ره بیداد گرفت


سایه ! ماکشته ی عشقیم ، که این شیرین کار
مصلحت را ، مدد از تیشه ی فرهاد گرفت


هوشنگ ابتهاج ( سایه )


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد