مست

مست اگر باشی در آغوشت خدایی میکنم
خاک را سرشار ِ عرش ِ کبریایی میکنم

دل به دریا میزنم در موج ِ مویت هرچه باد
بادبان ِ روسریّ ات را هوایی میکنم

باد بود این که دل ِ من را چنان کاهی ربود
عاشقی با چشمهای ِ کهربایی میکنم
  
در بساطم گرچه چیزی نیست اما عشق هست
من تو را مهمان ِ یک فنجان ِ چایی میکنم

هرچه غم سویم اشاره میکند من را ببین
در کنارم چون تویی بی اعتنایی میکنم

آنقدر ترد و ظریفی که فقط با بوسه ای
گل می اندازم تنت را و حنایی میکنم

می نویسم با زبانم بر کف ِ پایت غزل
چون پلنگی خون چشان آهوستایی میکنم

شادمانه روی ِ ابر ِ بالشم پر میکشم
مثل ِ یک گنجشک احساس ِ رهایی میکنم

شب گذشت و رفتی از پیش ِ من اما باز هم
آرزوی ِ این که "در خابم بیایی" میکنم

*شهراد میدری*

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد