از این بهتر نخواهم شد...

من آن چوپان بی دینم که پیغمبر نخواهم شد
مرا بگذار و بگذر چون از این بهتر نخواهم شد

نخواهم شد شبیه این همه پیغمبر کافر
شبیه این همه پیغمبر کافر نخواهم شد

به چندین چشم زخمم دلخوشم با اینکه می دانم
که با هر زخــم چشمی مالک اشتر نخواهــم شد  

همین شادی مرا بس که اگر زخمی نپوشاندم
برای گـــرده های دوستان خنجـــر نخواهم شد

نه از پائیز باکم هست و نه از دست تو چون من
گل ابریشــم قالیچــه ام پرپر نخواهــم شد

نگو دلواپسم هستی که چشمت زیر گوشم گفت :
برایت دایه ی عاشق تر از مادر نخواهم شد

غلامرضا طریقی


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد