فانوس بندری

زیبای من ،عروس قشنگ شمالها

ای انـتـهای خـوب همه احتمالـها


تا از خطوط ممتد چشمان من روی

پـر می شود تمام شبم از سئوالها 


حوای با مرام منی مـی شناسمت

می چینم از خیال تو سیب محالها


از سایه سار آیه ی رحمت رسیده ای

از یک طلوع ریخته در زیـر شالها


رویای کهکشانی من در تو گم شده

ای دامن تو کوچه ی آهو خصالها


بالای گونه های تو فانوس بندری

پیراهنت قصیده ای از پـرتـقـالها


دلواپسم بـرای شما نـازنین مـن

می تـرسم از نگاه سیاه شغالها


بانو زمین بـرای شما آفـریده شد

تا پر شود به شوق تو تقویم سالها


*علی سعادتخوانی*

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد