به دوستم مترسک

هیچ کس فاحشه نیست؟!!! همه آزاداند. شاید خنده دار باشد اما "من چنینم، دگر ایشان دانند". و اما تو، تو که شاید از زمانه دردی به دل داری و می خندی، تو که شاید از زمانه، همه یادگارهای خوب داری و باز می خندی، تو، بدان که هرزگی های ذهن نجیبت راه به ناکجای هستی ندارند، همه جای هستی پیداست. راهی که باید رفت پیداست. سیمرغ می داند و تن خویش می سوزد تا سیمرغی جوان به یادگار بگذارد. آیین زندگی این است که از خود پری به یادگار بگذاری تا دگران تو را با آن پر صدا کنند. بخوانندت و تو با تمام نجابت ها، هرزگی ها، پاکی ها . ناپاکی ها، نجوای دوستانه ی دوستانت را لبیک بگویی و به دیدارشان بشتابی شاید از نسیم بال و پرت، نفسشان تازه کنی و دردشان را مرهمی باشی. اما تو، نه هرزگی داری و نه ناپاکی... تو عروس رندان مست هستی... نه آن رندی که حیله گرش می دانند، آنانی که با حیله های شیرینشان، مکر دنیا را به خودش باز پس دادند. نه آن مستانی که از شراب بد بوی بد طعم پست مست اند، آنانی که از گردش مردمک سیاه یار بیخود و مست اند. و تو شراب رندانی.  

آری مترسک.

محسن بیگی

نظرات 13 + ارسال نظر
د ی ا ر 16 مرداد 1389 ساعت 10:06 ب.ظ http://diarkhssmoush.persianblog.ir

چی بگم دوست عزیز گفتنی هارو کفتی
موفق باشی سربلند

راما 20 مرداد 1389 ساعت 10:44 ب.ظ

زیبا بود. مرسی

سعید 20 مرداد 1389 ساعت 10:45 ب.ظ

درسته حرف شما متین. اما یه کم تند نرفتین؟

اسماء 20 مرداد 1389 ساعت 10:47 ب.ظ

چه عجب؟!!! بالاخره یه حرف درست از آقایون شنیدیم؟ همیشه ما رو به همه چیز متهم می کنین. حالا یه همچین حرفی اونم از یه آقا بعید بود؟ البته نمی دونم شاید نویسنده آقا نباشه.

صوفی 20 مرداد 1389 ساعت 10:48 ب.ظ

حرفات تضاد داره. اصلا همچین حرفی که می گین نمی تونه درست باشه. هم فاحشه بود و هم درست کار؟ با خودت کنار بیا.

بی نام 20 مرداد 1389 ساعت 10:50 ب.ظ

نمی دونم این صوفی که این حرف رو زده با خودش چی فکر کرده؟ فکر کرده که پیغمبره؟ یا معصوم؟

مهری 20 مرداد 1389 ساعت 10:54 ب.ظ

نه دوست بی نام من. ای صوفی ما راستی راسته فکر کرده که خداس؟!!! اگه با همه ی ناپاکی ها کارهای انسانی کردی بدون برای خودت کسی هستی.

دیوانه 20 مرداد 1389 ساعت 10:58 ب.ظ

من با متن و مفهومش کاری ندارم. کاری هم به دیگران ندارم که چی فکر می کنند. بنازم ذهن نویسنده ش که به کجا پر کشیده. ای ول بابا دمت گرم. مثل اینکه تو از ما دیوونه تری. قلمت پر طنین

زمانی 21 مرداد 1389 ساعت 12:11 ق.ظ

سلام.واقعا عالی و حرفه ای کار کردین.تبریک میگم...هرچی گشتم یه ایرادی پیدا کنم موفق نشدم...از مطالبی که گذاشتین کلی استفاده کردم و چیزای تازه و مفید یاد گرفتم...موفق باشین و سربلند.

سپاسگذارم. از اینکه وقت گذاشتین و مطالب بی معنای من و خوندین ممنونم.

هیچکس 21 مرداد 1389 ساعت 12:59 ب.ظ

خوب بود. ماه رمضان مبارک و طاعات و عبادات قبول.

مهشید 25 مرداد 1389 ساعت 08:39 ق.ظ http://omidamo-nagir.blogsky.com/

سلام خوب اولین نظرم بودید اومدم یه سری بزنم

باران 27 مرداد 1389 ساعت 04:51 ب.ظ http://tabeedi.blogsky.com

سلام رندانه وظریف نوشتی همینه که گفتی .........باید عارف شوی تا معنای عشق واقعی وشراب سکراور خلقت رو بدونی موفق باشی

سلام. قابل تمجید نیستیم. سپاس از لطف شما

صبا مروتی 20 آذر 1389 ساعت 07:17 ب.ظ

یکم غمگین نگاه نکردین؟

تا دید شما چه باشد!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد