چرا گرفته دلت، مثل آنکه تنهایی . - چقدر هم تنها ! - خیال می کنم دچار آن رگ پنهان رنگ ها هستی. - دچار یعنی ؟ - عاشق. - وفکر کن که چه تنهاست اگر که ماهی کوچک، دچار آبی دریای بیکران باشد. - نه، وصل ممکن نیست، همیشه فاصله ای هست. و عشق صدای فاصله هاست. صدای فاصله هایی که غرق ابهامند.
دل من لرزید
تنگ را لرزانید
تنگ افتاد زمین
نشکست
همه تعجب کردند
زیر تنگ چیزی بود
دل من بود
همین!
آن قطره که از چشم من افتاد دلم بود
بردار دلی را که به پای تو فکندم....
ممنونم از بازدید شما
چرا گرفته دلت، مثل آنکه تنهایی .
- چقدر هم تنها !
- خیال می کنم
دچار آن رگ پنهان رنگ ها هستی.
- دچار یعنی ؟
- عاشق.
- وفکر کن که چه تنهاست
اگر که ماهی کوچک، دچار آبی دریای بیکران باشد.
- نه، وصل ممکن نیست،
همیشه فاصله ای هست.
و عشق
صدای فاصله هاست.
صدای فاصله هایی که
غرق ابهامند.
(سهراب سپهری)
زندگی گرمی دلهای به هم پیوسته ست. . . .
کی چنین است زندگی!