خدایی در درون

روحم درد میکشد، گویا خدایی درونم میگرید....

نظرات 3 + ارسال نظر
لیلا 12 فروردین 1388 ساعت 01:46 ق.ظ http://miveyemamnooe.blogfa.com

سلام

به من سر بزنید

دوستان خوبی میشیم

فرشته 12 فروردین 1388 ساعت 02:40 ق.ظ http://www.jik-jik-jik.blogfa.com

سلام.مرسی.چرا نظر خصوصی میزاری؟

مثل هیچ کس 12 فروردین 1388 ساعت 09:52 ق.ظ http://eshghhamankhodast.blogsky.com

سلام ممنون منو قابل دونستید و به وبلاگم سر زدید.شما هم مطالب جالبی دارید.
عاشق باش ، نه عاشق شخصی معین، فقط عاشق باش. بگذار عشق کیفیت وجود تو باشد، نه فقط رابطه تو با شخصی دیگر ، زیرا هرگاه عشق به رابطه تبدیل شود، تنها یک نفر را در بر می گیرد نه کل عالم را.
معامله ای بس خطرناک است برگزیدن یک نفر و مستثنی کردن کل عالم، در جایی که کل عالم متعلق به توست و تو متعلق به آن کل،عالم پیوسته عشقش را بر تو جاری می سازد و پاسخ ندادن به آن ناسپاسی است. عاشق خورشید باش ، عاشق ماه، ستارگان ، درختان، کوه ها ، انسانها، حیوانها... فقط یک عاشق باش و بگذار کل معشوق تو باشد این همان چیزیست که تو را دیندار می کند.آن گاه که هیچ چیز نتواند عشق را محدود سازد، آن گاه که عشق تو بر چیزی متمرکز نیست و فقط حالتی از بودن است، آن گاه عشق عبادت است، مراقبه است و آنگاه عشق رهایی بخش است

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد